ژانر : انیمیشن | ماجراجویی | کمدی
محصول : 2019 آمریکا
امتیاز : 10/6.8
زبان: دوبله فارسی
کیفیت: BluRay 1080p
خلاصه داستان :السا ، آنا ، کریستوف و اولاف به اعماق جنگل میروند تا از حقیقت در مورد رمز و راز باستانی قلمروی پادشاهی خود مطلع شوند. اما…
دانلود انیمیشن Frozen 2 دوبله فارسی با کیفیت 1080p
دانلود انیمیشن Frozen 2 دوبله فارسی با کیفیت 720p
دانلود انیمیشن Frozen 2 دوبله فارسی با کیفیت 480p
ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﯾﺎﻟﻮﮒِ مادر ﻫﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ : . . . . . . . . . ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾـــﻦ ﭼـــﯿـــﻪ ؟!!! . ﺁﺩﻡ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺨﺪﺍ
گشت ارشاد: شما با ایشون چه نسبتی دارین؟؟؟؟ دختر: برام شارژ میخره
نمیگم سلامتی. میگم گور بابای دوست و رفیقی که وقتی سودی براش نداری خبری ازش نیس!
ماکارونی عزیز با سلام!!! لطفا از قیمه یاد بگیر، اونم مثه تو نارنجیه ولی دور دهنمونو به شعاع 5سانت رنگ امیزی نمیکنه!!!!!!
ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ، ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ، ﺑﻨﻮﯾﺴﻦ : ﺍﮔﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺯ کن
حالا که اینستاگرام فیلتر شده عکسا و نقاشیهاتونُ بفرستید به آدرسِ تهران، میدان آرژانتین، خیابان الوند، ساختمان جام جم، برنامه کودک شبکه دو
الان داشتم به یه چیزی فکر میکردم که یهو یه چیزی اومد جلو چشام نوشته بود: مشترک گرامی دسترسی به فکر مورد نظر امکان پذیر نمیباشد ! ذهنمم فیلتر کردن نامردا
ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺸﻤﺸﻮﻧﻮ ﺧﻂ ﻣﯿﮑﺸﻦ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﯿﺎﺩ :)))))))))))))
بچه که بودم بابام منو برد استانبول بعد که بزرگ شدم فهمیدم گولم زده و منو برده بود تبریز و تو تاکسی هم ترانه ی ابراهیم تاتلیس گذاشته بودند. چند بارم سفر كانادا رفتیم :|
مورد داشتیم دختره کلاچ رو گرفته زده آهنگ بعدی :|
یه دستشو لاک آبی پررنگ زده یکی رو اصلن لاک نزده، میپرسم جدیده؟ میگه نه، با این دست کارت دانشجوییم رو میدم دست حراست
یارو باباش مرد! سر قبرش خرما گذاشت. رفت نیم ساعت بعد اومد دید بشقاب خالیه! رو قبر پدرش میزنه و میگه: بابا اگه گشنه ای برات فلافل بگیرم!!! :))))))
چند وقت پیش شماره دوست دخترم دادم به دوستم که امتحانش کنه !!! بعده ماه صفر عروسیشونه
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻭﯾﻨﺪﻭﺯ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ. ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺎﯼ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺼﺐ ﮐﻨﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﻫﺰﯾﻨﺘﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﻫﺎ ! ﮔﻔﺖ: ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺲ ! ﻫﻴﭽﻲ ﺩﻳﮕﻪ ، ﭘﻮﻝ ﺗﻚ ﺗﻚ ﺁﻳﻜﻮﻧﺎ ﺭﻭ ﺟﺪﺍﮔﻮﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﮔﺮﻓﺘﻢ :))))
لطفا لبخند بزنید !
قهوه خوشحال !
تبریک سال نو به روش اپل !
فسیل سید پیدا شد
انسان همان چیزی است که باور دارد
واقعا ! :))
خلاقیت در ساخت آدم برفی
تخت ویژه دختران
پرایدستان ! :))
اینا کلا به جاذبه زمین اعتقادی ندارن !
نوستالژی دهه 60 !
از لحاظ سرما و یخبستگی !
بدون شرح !
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان؛ که دوران ناتوانی ها بسی زیر زمین دارد!
پله های ترقی واسه یه سریا اینجوریه واسه یه سریا اونجوری …
گیمر های حرفه ای این موضوع رو درک میکنن !
پسر و دختر در یک روز !
یه همچین موجوداتی هستید ، یه همچین موجوداتی هستیم !
صحنه ای آشنا برای دهه شصتی ها
تغییرات زندگی در گذر زمان !
از لحاظ جوگیر شدن !
نقش اون صندلی چیه اونجا !؟
از لحاظ تمرین خفن !
خداوند زیباست و زیبایی می آفریند …
کیس مناسب ازدواج !
همه به صف ! وقت نهاره :))
از لحاظ رعایت نوبت !
خدایا هیچکس و تو دنیا گرفتار فقر نکن که اینجوری حسرت بخوره
خودشو تو دلش جا کرده !
گاهی دلگرمی یک دوست ، آنقدر معجزه میکند که انگار خدا ، در زمین ، کنار توست . . .
بازم از لحاظ سرما !
تست جلیقه ضد گلوله در قدیم ندیما !
آرامش قبل از طوفان !
شاید باورتون نشه ولی بازم از لحاظ سرما !
اینم تیتر همون بالایی !
شکار صحنه های زیبای طبیعت
پِرِسینگ !
pressing !
حس من نسبت به زندگی اینه !
شکار لحظه ها
وِی وِی ! چه با نمکه این بچه ^.^
از لحاظ دوستی
حدس بزنید !
قدیم ندیما چه با صفا بود خونه ها
اما الان ….؟
صرفا جهت غش و ضعف !
هنرمند سیم پیچ !
وقتی به دختری محل نمیذارم !
غمگین مثل این !
تو امریکا شما از هر راهی ک فکر کنی میتونی پول دربیاری
اشیاء رها شده در دریا میتونه یه همچین بلایی سر آبزیان بدبخت بیاره :|
بیشهور نباشیم …
میتونستید این قسمت بطریها چه کارایی داره !؟
بچه بدبخت راست گفته !
مخالف جنس اورژینال ، جنس چینی میشه دیگه !
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست.
دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم.
پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد… زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد.
پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگوید: خدایا شکر… خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
مرد جوون : ببخشین آقا ، می تونم بپرسم ساعت چنده ؟
پیرمرد : معلومه که نه !
جوون : ولی چرا ؟ ! مثلا” اگه ساعت رو به من بگی چی از دست میدی ؟ !
پیرمرد : ممکنه ضرر کنم اگه ساعت رو به تو بگم !
جوون : میشه بگی چطور همچین چیزی ممکنه ؟ !
پیرمرد : ببین … اگه من ساعت رو به تو بگم ، ممکنه تو تشکر کنی و فردا هم بخوای دوباره ساعت رو از من بپرسی !
جوون : کاملا” امکانش هست !
پیرمرد : ممکنه ما دو سه بار دیگه هم همدیگه رو ملاقات کنیم و تو اسم و آدرس من رو بپرسی !
جوون : کاملا” امکان داره !
پیرمرد : یه روز ممکنه تو بیای به خونه ی من و بگی که فقط داشتی از اینجا رد میشدی و اومدی که یه سر به من بزنی! بعد من ممکنه از روی تعارف تو رو به یه فنجون چایی دعوت کنم ! بعد از این دعوت من ، ممکنه تو بازم برای خوردن چایی بیای خونه ی من و بپرسی که این چایی رو کی درست کرده ؟ !
جوون : ممکنه !
پیرمرد : بعد من بهت میگم که این چایی رو دخترم درست کرده ! بعد من مجبور میشم دختر خوشگل و جوونم رو بهت معرفی کنم و تو هم دختر من رو می پسندی !
مرد جوون : لبخند میزنه !
پیرمرد : بعد تو سعی می کنی که بارها و بارها دختر من رو ملاقات کنی ! ممکنه دختر من رو به سینما دعوت کنی و با همدیگه بیرون برید !
مرد جوون : لبخند میزنه !
پیرمرد : بعد ممکنه دختر من کم کم از تو خوشش بیاد و چشم انتظار تو بشه ! بعد از ملاقاتهای متوالی ، تو عاشق دختر من میشی و بهش پیشنهاد ازدواج می کنی !
مرد جوون : لبخند میزنه !
پیرمرد : بعد از یه مدت ، یه روز شما دو تا میاین پیش من و از عشقتون برای من تعریف می کنین و از من اجازه برای ازدواج میخواین !
مرد جوون در حال لبخند : اوه بله !
پیرمرد با عصبانیت : مردک ابله ! من هیچوقت دخترم رو به ازدواج یکی مثل تو که حتی یه ساعت مچی هم از خودش نداره در نمیارم !
در حاشیه حمله فیسبوکی به صفحه مسی
کاریکاتور های با مفهوم
کاریکاتور جنگ
کاریکاتور فهم
کاریکاتور شنود
کاریکاتور تبانی در فوتبال
تفاوت نسل ها
کاریکاتور انتقام !
کاریکاتور بیداری ذهن
کاریکاتور اهمیت عقلانیت
کاریکاتور کودکان کار
کاریکاتور فقر
تصاویر با مفهوم
کاریکاتور تکنولوژی
کاریکاتور نقاب
بهترین کاریکاتور های با مفهوم
کاریکاتور محیط زیست
کاریکاتور فقر
کاریکاتور فیسبوک
کاریکاتور :هرچند وقت یک بار افکار خود را شارژ کنید
کاریکاتور : پرورش و تربیت وحشتناک غرب و فراماسونری
کاریکاتور عشق
کاریکاتور طنز کلیپس !
کاریکاتور : اسیر تکنولوژی
کاریکاتور با مفهوم
کاریکاتور با موضوع فقر
کاریکاتور های تامل بر انگیز
کاریکاتور نابودی محیط زیست و درختان
کاریکاتور های بسیار با مفهوم
نابودی محیط زیست
پیرمردی با دل و روحیه جوانی
وحدت اجتماعی !
دنیای تکنولوژی
کاریکاتور پرورش مغر با کتاب و کتابخوانی
از مشکلات همیشگی دل و عقل !
دنیای مکانیزه !
شستشوی مغزی !
خانواده ای اسیر دنیای تکنولوژی
محیط زیست
کاریکاتور بحران مالی و تورم !
کتاب و کتابخوانی
کمک !
درباره این سایت